کوله بارم بر دوش، سفری باید رفت، سفری بی همراه، گم شدن تا ته تنهایی محض، یار تنهایی من با من گفت: هر کجا لرزیدی، از سفرترسیدی، تو بگو، از ته دل من خدا را دارم... شاید این چند سحر فرصت آخر باشد که به مقصد برسیم!
::: پنج شنبه 90/5/20 ::: ساعت 5:55 عصر :::
  توسط حسن صادقی
نظرات شما: نظر
نظرات شما: نظر